نوشته شده در 88/2/6:: 8:42 عصر
فرزندم حاضر نیست اشتباهاتش را بپذیرد؛
پسر 7 ساله ام حاضر نیست اشتباهاتش رابپذیرد اینکه من و همسرم خیلی راحت سعی میکنیم اشتباهاتمان را بپذیریم و بعد از انجام هر کار خطایی، از همدیگر معذرتخواهی میکنیم اما پسرم برای نمونه میخواست برنامهی تلویزیونی مورد علاقهاش را قبل از رفتن به مدرسه ببیند، در ص<**ادامه مطلب...**>ورتیکه باید قبل از رفتن، صبحانهاش را میخورد و لباسهایش را میپوشید اما آنقدر دستدست کرد که ساعت 7 شد و شروع کرد به اعتراض به ما که بهخاطر قوانین شما من نتوانستم برنامهی مورد علاقهام را ببینم. در این شرایط از او سؤالهایی کردم تا بتواند به اشتباهش پیببرد. برای نمونه در این مورد به او گفتم:
چه کسی صبحانهات را آماده کرد؟
- مامان
کی صبحانهاش را نخورد؟
- من
چرا نتوانستی برنامهات را ببینی؟
- قانون ناعادلانهی شما نگذاشت.
همانطور که میبینید، هیچگونه احساس شرمی از اشتباهاتش ندارد و هرگز قبول ندارد که او هم اشتباه میکند.»
این خانم فراموش کرده که پسرش فقط 7سال دارد و رعایت قوانین خانه برای او همچون تنبیهی سخت و خالی از لذت است. بهنظر میرسد که این خانم، 24ساعته مانند یک پلیس رفتار کرده و بهطور دائم بهدنبال هرگونه تخلفی در کودک است. او بیش از حد بر خطاهای کودک متمرکز شده و پیوسته بهدنبال پیدا کردن مقصر در موارد مختلف است و میخواهد که از هر اشتباه، درسی به او بدهد. اما این شرایط خوبی برای تعلیم نیست بلکه اینگونه شرایط فقط ایجاد خشم و رنجش در فرد میکند. افراد بهطور اتوماتیک از اشتباههایشان درس میگیرند، البته درصورتیکه بهصراحت، اشتباهها به آنان گوشزد نشود تا به احساس گناه و شرم منجر گردد. درواقع این پسر با رفتارش ناخواسته به شما لطف کرده و به شما فهمانده روش مؤثری انتخاب نکردهاید اما شما این رفتار را فقط بهعنوان یک نافرمانی تعبیر کردید. بهیاد داشته باشید که این کودک فقط 7سال دارد و روشی که شما برای کنترل رفتار او بهکار بستید، مناسب سنش نبوده که نتیجهی موفقیتآمیزی درپی نداشته است. البته درنظر داشته باشید در هرکسی که احساس شرم و گناه ایجاد کنیم، در هر سنی باشد، حاضر به پذیرش خطایش نیست و با آن سؤال و جوابهایی که شما کردید، اگر بخواهد به اشتباهش اقرار کند، دچار احساس شرم میشود و بنابراین بهطور حتم قبول نمیکند.
اگر میخواهید کسی اشتباهش را بپذیرد، سعیکنید محیط مثبتی ایجاد نمایید و الگویی برای او فراهم کرده تا به سمت درست هدایت شود. پس الگو و نمونهای برای رفتاری که دوست دارید در کودکتان ایجاد شود، فراهم کنید، بدون اینکه آنرا توضیح دهید و یا آن رفتار را به او گوشزد کنید. برای نمونه، همین که شما و همسرتان برای اشتباهاتتان از همدیگر عذرخواهی میکنید، الگوی بسیار خوبی است و بهتدریج میبینید در صورتیکه اشتباهات کودک را بهطور مستقیم گوشزد نکرده و تحقیرش نکنید، او هم رفتار الگو را بهمرور زمان تقلید خواهد کرد.
همیشه در ذهن داشته باشید که تأکید زیاد بر اشتباهات، محیط خوب و مثبتی ایجاد نمیکند و مانع یادگیری صحیح کودکان میشود. مطمئن باشید یکی از کلیدهای مهم پرورش کودکان و یا هر فردی در هر سنی، این است که به رفتارهای خوب آنان بیشتر توجه کرده و در ازای آنها پاداش دهید. در اینصورت خواهید دید که بهمرور زمان، رفتارهای بد، کمتر میشوند. اما اگر بهطور صحیحی با الگوهای رفتاری نادرست برخورد نکنید و شیوهی درست را به کودکان بهطور عمیق یاد ندهید، آن رفتارها به بخشی از ساختار شخصیتی آنان تبدیل خواهند شد.
از طرف دیگر هرقدر به رفتارهای نادرست کودک توجه بیشتری نشان دهید، درحقیقت اینگونه رفتارها را تقویت کردهاید چون فرزند شما همیشه با انجام کارهای نادرست، میتواند توجه شما را بهخود جلب کند و درنتیجه انگیزهای برای انجام رفتارهای صحیح در او ایجاد نمیشود. علاوهبر این، با تمرکز بر اشتباهات، باعث میشوید کودک، فردی سرکش و گستاخ شده و دیگر از محیط خانه لذتی نبرد.
ما یخواهیم کودکانی پرورش دهیم که بتوانند در آینده، خود بهتنهایی فکر کنند و بهطور مستقل عمل نمایند؛ پس برای اینکه کودکان از ما حرفشنوی داشته باشند، بهتر است با آنان گفتوگو کنیم و قوانینی ساده و بهطور کامل مشخص برای خانه تعیین نماییم، قوانینی که موجب دعوا و مجادله نشود. برای نمونه: «اگر لباست را نپوشی و صبحانهات را نخوری، نمیتوانی تلویزیون تماشا کنی»، شاید درظاهر، قانون معقولی بهنظر آید اما بهتر است که این عبارت را به اینصورت تصحیح نماییم: «تو میتوانی قبل از رفتن به مدرسه، تلویزیون تماشا کنی اما قبل از آن، لباست را بپوش و صبحانهات را بخور چون باید قبل از فلان ساعت بیرون از خانه باشیم.» این عبارت، روشن و قابل درک است و بهطور کامل به کودک میفهماند که بهطور دقیق چه کاری را نباید و چه کاری را باید انجام دهد تا بتواند به آنچه میخواهد، برسد. حتی میتوانید از او نظرخواهی کنید که چه قوانینی در نظرش خوب است و درصورت عدم رعایت آنها، چه پیامدهایی عادلانه میآیند.
البته دلیل ندارد که کودک شما تمام قوانین را بپسندد اما شما هم باید منصف باشید و مهمتر اینکه در تأکید بر اجرای قوانین، ثابت و پایدار عمل نمایید و تا آنجا که میتوانید، از کمترین توبیخ و سرزش استفاده کنید. اما همیشه در ذهن داشته باشید که اگر میبینید بارها و بارها در مورد مسألهی خاصی با هم بحث میکنید و به هیچ راهحل مؤثری نمیرسید، نشانهی این است که شیوهی مؤثر و کارآیی بهکار نبستهاید. در این زمان، باید بنشینید و به راهحل دیگری بیندیشید
کلمات کلیدی : |