سفارش تبلیغ
صبا ویژن


همراه

درجهت ایجاد خلاقیت در دانش اموزان
نوشته شده در 88/5/26:: 12:33 عصر

خلاقیت: تفکر خلاق عبارت است از فـــــــراینددرک مشکلات ، مسائل، کمبود اطلاعات وعوامل جا افتاده ، حدس زدن و فرضیه ساختن در مورد این کمبود ها ، ارزیابی و آزمون فرضیه ها و حـــــدس ها ، و ارزیابی مجدد آن ها و بالاخره ارائه نتایج .

تفاوت خلاقیت و نوآوری :خلاقیت عبارت است از به کار گیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر و اندیشه نو .ونوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت.

به عبارت دیگر در خلاقیت اطلاعات جدید به دست می آید ودر نوآوری آن اطلاعات به صورت های گوناگون در بازار عرضه می شود .نوع آوری = تصور+ اختراع+بهره برداری .تصور به ایده ای اشاره دارد که ممکن است با توجه به آنچه که موجود است جدیدباشد.و اختراع به هر نوع ایده ی جدید ی که به واقعیت تبدیل شده اشاره دارد وواژه ی بهره برداری حـــــــداکثر استفاده ازیک اختراع را نشان می دهد و بنابراین تصور - اختراع- و بهره برداری همه از اجزاء نوآوری است .

 

 نظریه های روان شناختی خلاقیت :

1- نظریه روانکاوی 2- نظریه تداعی گرایی و رفتار گرایی

3- نظریه گشتالت و شناخت گرایی 4- نظریه انسان گرایی

  نظریه روانکاوی :

ازدیدگاه روانکاوی خلاقیت در نتیجه ی تعارضی است که در ذهن ناخودآگاه با نهاد ایجاد شده است . ذهن ناخودآگاه تلاش می کند تا راه حلی برای این تعارض پیدا کند.اگر راه حل با بخش آگاه خود هماهنگی داشته باشد می تواند راه حلی خلاق آمیز شد.روانکاوان معتقدندخلاقیت از ذهن نیمه آگاه نشات می گیرد.

 نظریه انسان گرایی :
به اعتقاد کارل راجرز , خلاقیت نوعی خود شکوفائی و انگیزه ی آن تعالی بخشیدن به خود است . او خلاقیت را اینگونه تعریف  می کند : خلاقیت عبارت است از تمایل به ابراز و فعال کردن تمامی استعدادهای موجود زنده , به حدی که چنین فعالیتی موجود زنده و یا خود را تعالی بخشد.
به عقیده راجرز خلاقیت دارای شرایط درونی معینی است. یکی از این شرایط پذیرا بودن نسبت به تجریه و یا توانایی پاسخ به چیزها نه برحسب رده بندی های قراردادی بلکه به گونه ای است که وجود دارند. شرط دیگر داشتن یک مرکز سنجش درونی است یعنی ممکن است فرد خلاق نظریات دیگران را در مورد

کارش مد نظر قرار دهد اما اجازه نمی دهد که دیگران نظر وی را به طور بنیادی تغییر دهند. شرط سوم توانایی بازی کردن با عناصر و مفاهیم است و نتیجه آن شادی و شعف ناشی از کاوش فکری است.

   نظریه تداعی گرایی و رفتارگرایی:

بر طبق تداعی گری ، ارتباط دو ایده منجر به تفکر می گردد . وقتی ایده ای درذهن باشد ، ایده ی مشابه آن نیز به دنبال آن خواهد آمد ، لذا می توان گفت خلاقیت  فعال نمودن تداعی ها و ارتباطات ذهنی است.تداعی های بیشتر منجر به خلاقیت بیشتر می شود اساس نظریات رفتار گرایی نیز نشات گرفته از تداعی

 گرایی است . اسکینر و سایر رفتارگراها از جمله ورنون رفتار خلاق را عبارت از رفتاری می دانند که از طریق تقویت های محیطی فراگرفته شده است رفتارگرایان برای فرد در تولید خلاقیت نقش و اهمیتی کم قائل اند .  

  نظریه گشتالت و شناخت گرایی:

بنیان تفکر خلاق از دیدگاه گشتالتی ها و شناخت گرایان مبتنی بر کل گرایی است که پدیده ها را بر پایه ی ویژگی های کلی آن تبیین می کند . براساس این دیدگاه خلاقیت نوعی فرایند حل مسئله است و حل مسئله نیز وابسته به ادراک است بنابراین آنرا باید پدیدهای شناختی دانست . براساس نظریه

گشتالت ، حل مسئله از طریق آزمایش و خطا صورت نمی گیرد بلکه مبتنی بر بصیرت وبینش است .بصیرت در درک واحساس وروابط موجود در کل موقعیت بصورت ناگهانی حاصل می شود .از نظر گشتالتی ها تفکر خلاق فراسوی تجربیات پیشین برای حل مسئله ی جدید حرکت می کند .ورنهایم در این راستا معتقد بود تجربیات گذشته از آفات تفکر خلاق محسوب می شود .

نظریه گشتالت و شناخت گرایی تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. شناخت گرایی استفاده از تجربه های قبلی در یادگیری را تاکید می نمایید، در حالی که نظریه ی گشتالت آنرا کاملا رد می کند .

 

http://management.parsiblog.com/



کلمات کلیدی :
پیامها